تست هوش/راز موفقیت/سخنان بزرگان/عاشقانه/و...
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم خداوند ((دو ملك )) را ماءمور كرد تا شهرى را سرنگون كنند. چون به آنجا رسيدند مردى را ديدند كه خدا را مى خواند و تضرع مى كند. يكى از آن دو فرشته به ديگرى گفت : اين دعا كننده را نمى بينى ؟ گفت : چرا، ولكن امر خداست بايد اجراء شود. اولى گفت : نه ، از خدا سؤ ال كنم ، و ازحق مساءلت كرد كه : در اين شهر بنده اى ترا مى خواند و تضرع مى كند آيا عذاب را نازل كنيم ؟ فرمود: امرى كه دادم انجام دهيد، آن مرد هيچگاه براى امر من رنگش تغيير نكردهو از كارهاى ناشايست مردم خشمگين نشده است .
یک شنبه 13 / 5 / 1391برچسب:عذاب و تعجب فرشته,داستان مذهبی,مذهبی, :: 5:25 قبل از ظهر :: نويسنده : Alireza

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتون خوش اومدید!
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان های طلایی و آدرس goldstorys.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 362
بازدید کل : 33740
تعداد مطالب : 114
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1