تست هوش/راز موفقیت/سخنان بزرگان/عاشقانه/و...
سه شنبه 22 / 5 / 1391برچسب:احادیث حضرت زهرا(س), :: 2:50 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza
سه شنبه 22 / 5 / 1391برچسب:احادیث حضرت زهرا(س), :: 2:50 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم خداوند ((دو ملك )) را ماءمور كرد تا شهرى را سرنگون كنند. چون به آنجا رسيدند مردى را ديدند كه خدا را مى خواند و تضرع مى كند. يكى از آن دو فرشته به ديگرى گفت : اين دعا كننده را نمى بينى ؟ گفت : چرا، ولكن امر خداست بايد اجراء شود. اولى گفت : نه ، از خدا سؤ ال كنم ، و ازحق مساءلت كرد كه : در اين شهر بنده اى ترا مى خواند و تضرع مى كند آيا عذاب را نازل كنيم ؟ فرمود: امرى كه دادم انجام دهيد، آن مرد هيچگاه براى امر من رنگش تغيير نكردهو از كارهاى ناشايست مردم خشمگين نشده است .
یک شنبه 13 / 5 / 1391برچسب:عذاب و تعجب فرشته,داستان مذهبی,مذهبی, :: 5:25 قبل از ظهر :: نويسنده : Alireza
فرستاده امام باقر علیه السلام به امر ایشان، با کیسه‌اى پول به سراغ برده فروش آمده است.
مى شنود که: «تمام بردهها را فروختم. جز دو کنیز بیمار!»
کنیز را نشان مى دهد و قیمت را هفتاد دینار اعلام مى کند.
فرستاده امام تخفیف مى خواهد. برده فروش نمى پذیرد.
فرستاده، کیسه را به او مى دهد و مى گوید: «جز این چیزى ندارم. نمى دانم چقدر است!»
برده فروش، دینارها را مى شمارد. دقیقا هفتاد تا.
متحیّرانه به کنیز خیره مى شود.
کنیزى که نمى داند، از مصدر غیب آمده‌اند تا به همسرى و مادرى ولایت، مفتخرش سازند.
دستهاى خسته و پریشان حمیده، به اذن پدرانه امام باقر علیه السلام در دستِ صادق آل محمد صلى الله علیه و آله قرار مى گیرد.
حمیده به علم و حکمت راه مى یابد و آن چنان در محضر امام، تعالى مى یابد که گاه احکام شرع را به زنان مى آموزد.
امروز در مسیر تشرّف به خانه خدا، در روستاى «ابواء» کاروان مى ایستد.
هنگام صرف غذاست.
امام صادق علیه السلام به تدارک غذایى براى همسر باردار خویش مشغول است. حال آنکه آن سو، درد، وجود حمیده را فراگرفته است.
پیش از این امام به حمیده خاتون، سفارش فرموده که هنگام اثر وضع حمل، او را خبر کند و بانو چنین کرده است.
آن روز امام به حمیده فرموده بود: «این فرزند با دیگران فرق دارد!»
اکنون امام صادق علیه السلام با هیجانى پدرانه خود را به بانویش مى رساند.
لحظاتى بعد صداى گریه نوزاد، آرامش زندگى را طنین مى دهد و شوقى عارفانه را در دل پدر رقم مى زند.
نوزاد، هنگام تولد، سرش را به سوى آسمان بلند مى کند.
دست هایش را بر زمین مى گذارد و شهادت مى دهد: «لااله الااللّه ».
حمیده حیرت نمى کند؛ چرا که بارها از همسر خود شنیده است:
«این نشانه رسول خدا صلى الله علیه و آله و امامان پس از اوست.»
میلاد خجسته اش بر اهل آسمان و زمین، مبارک باد.
نوشته‌ی : محبوبه زارع
تنظیم: گروه دین و اندیشه – عسگری

چهار شنبه 29 / 3 / 1391برچسب:, :: 10:7 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza

روزی جبرئیل و میکائیل با هم مناظر میکردند

جبرئیل گفت : مرا عجب اید که با این همه بی حرمتی و جفاکاری خلق رب العزه بهشت از بهر چه افریدند.

میکائیل چون این بشنید گفت : مرا ان عجب میاید که با ان همه فضل و کرم و رحمت که الله بر بندگان است دوزخ از بهر چه افرید  ؟

از حضرت عزت و جناب جبروت ندا آمد : از گفت شما هر دو ان دوست تر دارم که به من , ظن نیکوتری ببرد ان کس که رحمت را بر غضب برتری دهد.


منبع:
--«(( کشف الاسرار))»--

چهار شنبه 29 / 3 / 1391برچسب:مناضره جبرعیل و مکاعیل, :: 10:7 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza
انس بن مالك گويد:

«يكي از كنيزان امام حسن(ع)شاخه‌ي گلي را به آن حضرت اهدا كرد.

امام(ع)آن گل را گرفت و به او فرمود:
«تو را در راه خدا آزاد كردم.»



من به حضرت گفتم: «اي پسر رسول خدا ! آيا به راستي به خاطر اهداي يك شاخه گل ناچيز،او را آزاد كرديد؟ »

امام(ع)فرمود:


«كَمالُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجودِ»



“نهايت بخشش آن است كه تمام موجودی (دارایی و هستی) خود را ببخشي”




و آن كنيز از مال دنيا جز آن شاخه‌ي گل را نداشت.


خداوند در قرآنش فرموده:

«وَ إذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّهٍ فَحَيّوا بِأحْسَنِ مِنْها اَوْ رُدُّها.» (سوره نسا؛آيه 86)

“هر گاه كسي به شما تحييت گويد او را همان گونه و بلكه بهتر پاسخ دهيد.”


پاسخ بهترِ بخشش او، همان آزاد كردنش بود.»

چهار شنبه 29 / 3 / 1391برچسب:, :: 10:7 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza
ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:

روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟

عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .

حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟

عرض كردم : بلى .

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟

نعمان پاسخ داد: خير.

حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟

جواب گفت : خير.

امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟

اظهار داشت : خير.

ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم .

بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد.

و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد
تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد.

و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا.

چهار شنبه 29 / 3 / 1391برچسب:, :: 10:7 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza
شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.

هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.»

وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .

نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.

چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟»

پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»

منبع:

داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.

چهار شنبه 29 / 3 / 1391برچسب:, :: 10:7 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza

1- پرهيز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَيَذْهَبَ بَهاؤُكَ وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأَ عَلَيْكَ.»:
جدال مكن كه ارزشت مىرود و شوخى مكن كه بر تو دلير شوند.

2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ.»:
هر كه به پايين نشستن در مجلس خشنود باشد، پيوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخيزد.

3- هلاكت در رياست و افشاگرى
«دَعْ مَنْ ذَهَبَ يَمينًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِىَ يَجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْى وَ إِيّاكَ وَ الاِْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّياسَةِ، فَإِنَّهُما يَدْعُوانِ إِلَى الْهَلَكَةِ.»:
آن كه را به راست و چپ رود واگذار! به راستى چوپان، گوسفندانش را به كمتر تلاشى گِرد آوَرَد. مبادا اسرار را فاش كرده و سخن پراكنى كنى و در پىرياست باشى، زيرا اين دو، آدمى را به هلاكت مىكشانند.

4- گناهى كه بخشوده نشود
«مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا تُغْفَرُ : لَيْتَنى لا أُؤاخَذُ إِلاّ بِهذا. ثُمَّ قالَ: أَلاِْشْراكُ فِى النّاسِ أَخْفى مِنْ دَبيبِ الَّنمْلِ عَلَى الْمَسْحِ الاَْسْوَدِ فِى اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ.»:
از جمله گنـاهانى كـه آمرزيده نشود ايـن است كه [آدمى ] بگويد: اى كاش مرا به غير از اين گناه مؤاخذه نكنند. سپس فرمود: شرك در ميان مردم از جنبش مورچه بر روپوش سياه در شب تار نهانتر است.

5- نزديكتر به اسم اعظم
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللّهِ الاَْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَيْنِ إِلى بَياضِها.»:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» به اسم اعظم خدا، از سياهى چشم به سفيدىاش نزديكتر است.

6- دوستى نيكان و دشمنى بدان
«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضيلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَيْنٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْىٌ عَلَى الْفُجّارِ.»:
دوستى نيكان به نيكان، ثوابست براى نيكان. و دوستى بدان به نيكان، فضيلت است براى نيكان. و دشمنى بدان با نيكان، زينت است براى نيكان. و دشمنى نيكان با بدان، رسوايى است براى بدان.

چهار شنبه 29 / 3 / 1391برچسب:, :: 10:7 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza
حضرت امام جعفر صادق - عليه السلام - در بيان اعمال عيد نوروز چنين فرموده اند:

در روز نوروز غسل كنيد و پاكيزه ترين جامه هاى خود را بپوشيد و به بهترين بوها خود را خوشبو نماييد. در اين روز، روزه بگيريد و بعد از به جا آوردن نمازهاى پيشين و پسين و نافله هاى آن چهار ركعت نماز بخوانيد. در ركعت اول بعد از حمد، ده مرتبه سوره انا انزلنا...و در ركعت دوم ده مرتبه سوره قل يا ايها الكافرون و در ركعت سوم بعد از حمد ده مرتبه قل هو الله احد و در ركعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را بخوانيد و بعد از نماز سجده شكر را به جا آوريد و اين دعا را بخوانيد:

«اللهم صل على محمد و آل محمد الاوصياء و المرضيين و على جميع انبيائكه و رسلك بافضل صلواتك و بارك عليهم بافضل بركاتك و صل على ارواحهم و اجسادهم . اللهم بارك على محمد و آل محمد و بارك لنا فى يومنا هذا الذى فضلته و كرمته و شرفته و عظمت فطره اللهم بارك لى فيما انعمت به على حتى لا اشكر احدا غيرك و وسع على رزقى يا ذالجلال و الاكرام اللهم ما غاب عنى فلا يغيبن عنى عونك و حفظك و ما فقدت من شى ء فلا تفقدنى عونك حتى لا اتكلف ما لااحتياج اليه يا ذالجلال و الاكرام (اين دعا داراى سند معتبر مى باشد و اگر نماز را هم به جا نياورديد مى توانيد دعا را بخوانيد)

در كتب غير مشهور دعاى زير را نيز روايت كرده اند: يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال

كه در هنگام تحويل سال انسان بر زبان جارى كند و از خداوند تبارك و تعالى بخواهيد كه او را از خواب بيدار نمايد و با تغييرى كه در فصل پيشمى آيد و زمين به اذن الهى زنده مى شود حالتهاى انسان نيز دچار دگرگونى شود و از دامهاى جهالت رهايى يابد و به خداوند نزديكتر شود.

(منبع:روزها و رويدادها ، مركز فرهنگي نور ولايت، قم: نشر پيام مهدي (عج) ، 1379 ، صص 15-16 .)

 هفت سين آيات قرآن:

سلام علي نوح في العالمين  (آيه 79 سوره صافات)

سلام علي ابراهيم             (آيه 109 سوره صافات)

سلام علي موسي و هارون  (آيه 120 سوره صافات)

سلام علي ال ياسين          (آيه 130 سوره صافات)

سلام علي المرسلين          (آيه 181 سوره صافات)

سلام عليكم بما صبرتم         (آيه 24 سوره رعد)

سلام هي حتي مطلع الفجر  (آيه 5 سوره قدر)

چهار شنبه 29 / 3 / 1391برچسب:, :: 10:7 بعد از ظهر :: نويسنده : Alireza

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتون خوش اومدید!
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان های طلایی و آدرس goldstorys.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 120
بازدید ماه : 456
بازدید کل : 33423
تعداد مطالب : 114
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1